استارتآپ چیست؟
استارتآپ به شرکتی گفته میشود که در مراحل اولیه توسعه قرار گرفته است. این شرکت توسط یک یا چند نفر برای معرفی محصول یا خدمات منحصر به فرد ایجاد میشود. احتمالاً از خود میپرسید که تفاوت کسبوکارهای کوچک با استارتآپ چیست؟ سرمایه اولیه استارتآپها چگونه تأمین میشود؟ چه عوامل در رشد یا شکست یک کسبوکار نوپا تأثیرگذار هستند؟ اگر به دنبال پاسخ این سؤالات و کسب اطلاعات بیشتر در خصوص Startup هستید، با ادامه این مطلب همراه ما باشید.
استارتآپ چیست؟
خوشبختانه یا متأسفانه، هیچ تعریف مشخص یا دقیقی از Startup وجود ندارد و معمولاً متخصصان این حوزه، تعاریف متفاوتی برای این مفهوم ارائه کردهاند.
بهعنوانمثال، استیو بلانک (Steve Blank)، استارتآپ را یک سازمان یا کسبوکار موقت برای راهاندازی یک مدل تجاری پایدار و مقیاسپذیر معرفی کرده است. وی معتقد است که کسبوکارهای کوچک از یک سری مدل ثابت برای شروع فعالیتشان استفاده میکنند، درحالیکه مدل راهاندازی کسبوکارهای نوپا، متفاوت و گاهاً خلاقانه است.
یکی دیگر از تعاریف جذاب در رابطه با Startup عبارت است از:
کسبوکاری ماجراجویانه که توسط گروهی از افراد برای شناسایی یک مشکل، پاسخ چالشهای مربوطه و ایجاد فرصتهایی بینظیر در تجارت ایجاد میشود.
بنابراین بهطور خلاصه و بر اساس تعاریف مختلف استارتآپ میتوان گفت که:
- استارتآپها با معرفی یک محصول یا خدمات خاص، برای رفع یک مشکل ایجاد میشوند.
- در کسبوکارهای نوپا، مدلهای جدیدی در خصوص مشتریان، نحوه توزیع محصول یا خدمات و همچنین جنبههای مالی، مورداستفاده قرار میگیرند.
- این احتمال وجود دارد که مدلهای جدید مورداستفاده، از دیدگاه کاربرد مناسب نبوده و با موفقیت روبهرو نشوند!
قبل از آنکه به بررسی انواع استارتآپ بپردازیم، لازم به ذکر است که هیچ محدودیتی در رابطه با سن یا تعداد اعضای یک استارتآپ وجود ندارد. درواقع یک شرکت میتواند بعد از ۵ سال همچنان یک استارتآپ باشد و یا بیش از ۲۰۰ نفر کارمند داشته باشد! پس منظور از استارتآپ، لزوماً یک تیم کوچک چندنفره یا قدمت 1 ساله نیست! بهعنوانمثال فیسبوک یا اوبر، ازجمله استارتآپهایی هستند که با دو مدل متفاوت اما مقیاسپذیر به شرکتهای بزرگ و موفق تبدیل شدهاند.
انواع استارتآپ چیست؟
زمانی که صحبت از کسبوکارهای نوپا میشود، اولین نمونههایی که به ذهن میرسند، گوگل یا فیسبوک هستند! این درحالی است که انواع استارتآپ منحصراً مربوط به حوزه فناوری نبوده و در صنعتهای مختلف استارتآپهای زیادی شکلگرفتهاند. بهطورکلی 6 مدل Startup وجود دارد که تمامی آنها باهدف معرفی یک محصول یا خدمت در بخشی از بازار که هنوز دیگران به آن ورود نکردهاند، ایجاد میشوند. در ادامه به معرفی آنها میپردازیم:
استارتآپهای مقیاسپذیر (Scalable Startups)
این مدل استارتآپ که بیشتر در حوزه فناوری شاهد آن هستیم، با استفاده از یک ایده خاص شروع به فعالیت کرده و تلاش میکنند تا در مدتزمان کوتاهی درآمد شرکت را برای دستیابی به بالاترین بازده سرمایهگذاری (ROI) افزایش دهند.
درصورتیکه قصد راهاندازی این مدل استارتآپ را دارید، قبل از هر چیز باید بهطور کامل تحقیقات بازار را انجام داده و فرصتهای بازار را شناسایی کنید. ازجمله مهمترین نمونههای استارتآپهای مقیاسپذیر، گوگل و فیسبوک هستند. هر دوی این استارتآپها باهدف تسلط بر بازار و تسخیر صنعت خود با استفاده از یک مدل مقیاسپذیر شروع به کار کرده و در انجام این کار موفق بودهاند.
استفاده از این مدل برای شما مناسب است اگر:
- بازاری که هدف قرار دادهاید گسترده است و پتانسیل رشد زیادی دارد.
- خلاق هستید و آمادگی به چالش کشیده شدن را دارید.
- قصد دارید صنعت موردنظرتان را تسخیر کنید.
استارتآپهای شرکتهای بزرگ (Large Company Startups)
شرکتهای بزرگ برای ادامه بقا باید با توجه به تغییرات تکنولوژی، علاقه مشتری و انواع بازار در مدل کسبوکار خود تغییر ایجاد کنند. درست همین قسمت است که استارتآپهای شرکتهای بزرگ وارد میشوند. این استارتآپها با حمایت و سرمایه شرکتهای موفق، به مخاطبین جدیدی دست پیدا کرده و محصولات خود را توسعه میدهند.
استفاده از این مدل برای شما مناسب است اگر:
- صاحب یک شرکت بزرگ و موفق هستید.
- قصد ورود به بازاری را دارید که در حال حاضر در حوزه کاری شما نیست.
- به راهی برای رقابت با مشاغل جدید و همگام شدن با تغییرات بازار نیاز دارید.
استارتآپهای مشاغل کوچک (Small Business Startups)
اولویت این مدل کسبوکارهای نوپا، ماندگاری است نه مقیاسپذیری؛ درست برخلاف نوع اول! این شرکتها برای تأمین سرمایه موردنیاز خود، معمولاً یک بازار هدف کوچک را مدنظر قرار داده و معمولاً بهصورت خانوادگی ایجاد شده و مدیریت میشوند.
استفاده از این مدل برای شما مناسب است اگر:
- قصد راهاندازی یک کسبوکار بهصورت لوکال و خانوادگی دارید.
- قصد دارید یک کسبوکار پایدار برای طولانی مدت ایجاد کنید.
- بیشتر برآورده شدن اهدافتان اهمیت دارد تا کسب سود خالص.
استارتآپهای کارآفرینی اجتماعی (Social Entrepreneurship Startups)
همانطور که احتمالا از اسم این مدل Startup متوجه شدهاید، استارتآپهای کارآفرینی باهدف بهبود و ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی یا محیطی شکلگرفتهاند؛ نه جذب سرمایه برای بنیانگذاران. به همین خاطر معمولاً نرخ بازگشت سرمایه در این مدل کسبوکار کمتر از مدلهای دیگر است.
استفاده از این مدل برای شما مناسب است اگر:
- هدف شما راهاندازی یک کسبوکار برای ایجاد یک تأثیر مثبت اجتماعی یا زیستمحیطی است.
- علاقهای به راهاندازی یک شرکت با سود بالا ندارید.
- ایده شما میتواند یک مشکل بزرگ از بخش عمدهای از مردم را حل کند.
استارتآپهای سبک زندگی (Lifestyle Startups)
استارتآپهای سبک زندگی از روی اشتیاق و میل به استقلال ایجاد میشوند و بنیانگذاران وقت و انرژی خود را صرف ایجاد یک کسبوکار برای سرگرمی یا فعالیت موردعلاقه خود میکنند.
استفاده از این مدل برای شما مناسب است اگر:
- اگر به دنبال سرگرمی هستید که تماموقت شما را به خود اختصاص دهد.
- اگر شما بهاندازه کافی نظم و انگیزه دارید تا بتوانید رئیس خودتان باشید.
- پرشور و خلاق هستید.
استارتآپهای قابل خرید (Buyable Startups)
این مدل از کسبوکارهای نوپا برای این ایجاد شدهاند که تا بعد از مدتی رشد و توسعه، به شرکتهای موفق دیگر فروخته شوند. درواقع هدف از ایجاد چنین استارتآپهایی، تبدیل شدن به یک شرکت پولدار نیست! معمولاً این استارتآپها در حوزه فناوری فعالیت کرده و بیشتر روی توسعه یک خدمت در صنعت خاص تمرکز دارند؛ مانند یک برنامه خاص.
استفاده از این مدل برای شما مناسب است اگر:
- شما یک «کارآفرین سریالی» هستید.
- شما یک ایده استارتآپ با پتانسیل رشد فوقالعادهای دارید.
- شما قصد راهاندازی یک کسبوکار دارید، اما متعهد به مدیریت آن در دراز مدت نیستید.
تفاوت کسبوکارهای کوچک و استارتآپ چیست؟
همانطور که احتمالاً تا به اینجا متوجه شدهاید، مفاهیم کسبوکارهای کوچک و استارتآپ گرچه مشابه باهم هستند، اما تفاوتهایی دارند. در ادامه به برخی از مهمترین تفاوتهای این دو اشاره خواهیم کرد:
میل به رشد
بنیانگذاران استارتآپها معمولاً به دنبال یک تأثیر جهانی در یک حوزه خاص هستند. به همین دلیل روی رشد و توسعه خود تمرکز کرده و میخواهند هرچه سریعتر به این هدف برسند. شاید به همین دلیل است که بسیاری از استارتآپها برای دستیابی به چنین تأثیر گستردهای، حوزه فناوری را برای شروع فعالیت خود انتخاب میکنند.
این در حالی است که مشاغل کوچک ممکن است به نحوه فعالیت فعلی خود و منطقهای که تحت پوشش قرار دادهاند، بسنده کنند. در کسبوکارهای کوچک معمولاً نیازی به رویارویی با رقبای مختلف نیست و همهچیز بهطورمعمول با کمی چالش پیش میرود. صاحبان کسبوکارهای کوچک میخواهند صرفاً یک فعالیتی آغاز کرده، اداره کنند و با سرعت معقولی آن را رشد و توسعه دهند. تا زمانی که بتوانند در حین انجام این کار درآمد خوبی هم کسب کنند، در دسته مشاغل کوچک موفق قرار میگیرند.
اهداف نهایی
هدف نهایی شما از راهاندازی کسبوکار چیست؟ آیا فقط به دنبال کسب و سود و اشتغالزایی در مقیاس کوچک هستید؟ پس در این صورت شما در دسته کسبوکارهای کوچک قرار خواهید گرفت. صاحبان مشاغل کوچک عموماً به دنبال ایجاد کسبوکاری پایدار و برای طولانی مدت هستند.
این در حالی است که استارتآپها موقتی ایجاد شده و درصورتیکه موفق شوند؛ به یک شرکت بزرگ تبدیل شده که در آخر بخشی از سهام آن به دیگران برای کسب سود فروخته میشود.
تأمین منابع مالی
هر دوی کسبوکارهای کوچک و استارتآپها برای شروع فعالیت خود به یک سرمایه اولیه نیاز دارند. گرچه سرمایهگذاری در هر دو میتواند برای سرمایهگذاران خطرناک باشد، اما تفاوت اصلی در میزان بودجه اولیه موردنیاز است.
معمولاً بنیانگذاران استارتآپها از همان ابتدا به دنبال سرمایههای کلان هستند، درحالیکه صاحبان مشاغل کوچک از طریق گرفتن وام از بانکها هم کار خود را شروع میکنند.
ریسکپذیری
راهاندازی هر مدل کسبوکاری، با خطر و ریسک همراه است؛ اما اگر فقط مشاغل کوچک و استارتآپها را باهم مقایسه کنیم، مطمئناً استارتآپها ریسک بیشتری دارند! همانطور که پیش از این گفته شد، هدف از راهاندازی استارتآپ، معرفی یک محصول یا خدمت جدیدی است که الگوهای معمول قبلی را تغییر داده و میتواند بهطور عمده روی روند بازار تأثیر بگذارد.
با توجه به اینکه برای ایجاد این تغییر بزرگ، به سرمایه اولیه زیادی هم نیاز است؛ اگر همهچیز آنطور که پیش بینی شده بود، پیش نرود؛ قطعاً چیزهای زیادی از دست خواهید داد.
نمونههای موفق استارتآپهای خارجی
اینستاگرام
جالب است بدانید که برنامهای که در حال حاضر همه ما با عنوان «اینستاگرام» از آن استفاده میکنیم، در ابتدا با نام Burbn، توسط Kevin Systrom با 25 هزار کاربر ایجاد شد. رشد سریع این برنامه، به دلیل جذب کلان سرمایه از همان ابتدا و جذاب بودن نحوه کار برنامه بود؛ در آن زمان بیشتر برنامهها برای به اشتراکگذاری فایل و موقعیت مکانی به کار برده میشدند.
رشد ناگهانی و دوباره اینستاگرام زمانی اتفاق افتاد که بهطور رسمی نامش به Instagram تغییر کرد و نسخه iOS آنهم راهاندازی شد. اینستاگرام در هفته اول 100000 کاربر و کمتر از دو ماه بعد 1 میلیون کاربر جذب کرد.
نتفلیکس
Netflix در ابتدا یک سرویس اجاره DVD از طریق پست بود؛ شبیه با آنچه با نام کلوپ در ایران وجود داشت. مشترکین باید هزینه اجاره DVD را برای مدت معلومی پرداخت میکردند. این کمپانی در حال حاضر بیش از 30 میلیون کاربر دارد و بهعنوان یکی از نمونههای موفق استارتآپ خارجی شناخته میشود.
اوبر
داستان موفقیت اوبر مملو از چالشهای جذاب و البته الهامبخش برای کارآفرینان تازهکار و باتجربه است. ایده راهاندازی Uber، برنامه محبوب تاکسی آنلاین، توسط تراویس کالانیک و گرت کمپ، دو بنیانگذار استارتآپی که قبلاً هم موفقیتهایی داشتهاند، در سال 2008 مطرح شد. جالب است بدانید که ایده این استارتآپ زمانی مطرح شد که این دو موفق به پیدا کردن تاکسی در یک شب زمستانی در پاریس نشدند!
Uber Technologies در سال 2009 بهطور رسمی تأسیس شد و بهسرعت به یکی از ارزشمندترین استارتآپهای جهان تبدیل شد.
نمونههای موفق استارتآپهای ایرانی
دیجیکالا
زمانی که صحبت از استارتآپهای موفق ایرانی میشود، بدون شک اسم دیجیکالا به ذهن همه ما میرسد. دیجیکالا در زمینه فروش خردهفروشی آنلاین یکی از بهترینها است که مدتی در فهرست نمونههای موفق استارتآپهای خارجی هم قرار گرفت. این استارتآپ در حال حاضر چندین زیرشاخه، مانند دیجی استایل دارد.
اسنپ و تپسی
این دو اپلیکیشن، ازجمله استارتآپهای موفق ایرانی و البته رقیب سرسخت هم هستند. این دو برنامه شبیه به برنامه اوبر هستند و تا کنون توانستهاند در میان دیگر رقبای خود مانند ماکسیم، همچنان یک سروگردن بالاتر بمانند!
فیلیمو و نماوا
فیلیمو و نماوا ازجمله دو سرویس نمایش فیلم و سریال هستند که در سالهای اخیر، بهخصوص در دوران کرونا، توجه و رضایت بسیاری را جلب کردند. در این دو پلتفرم با خرید اشتراک بهصورت ماهانه، به فیلم و سریالهای ایرانی و خارجی دسترسی خواهید داشت.
نتیجهگیری
در این مطلب تعریف سادهای در پاسخ به سؤال «استارتآپ چیست؟» در اختیارتان قرار دادیم و به چند مورد از تفاوتهای استارتآپ و کسبوکارهای کوچک، اشاره کردیم. همانطور که گفتیم، تأمین سرمایه برای توسعه محصول یا خدمات، اولین چالشی است که صاحبان کسبوکارها نوپا با آن روبهرو هستند. فرایند جذب سرمایه برای توسعه یک استارتآپ معمولاً طولانی، خستهکننده و گاهاً ناامید کننده است؛ زیرا صاحبان استارتآپ باید دلایل قانعکنندهای در خصوص سوددهی ایدهشان در آینده، در اختیار سرمایهگذاران قرار دهند. در آخر به چند نمونه از موفقترین استارتآپهای جهانی مانند Instagram, Netflix و Uber اشاره کردیم.